سلام. چه خبر. چند ماه بود که در اینترنت دنبال
فیلم قهرمان اصغر فرهادی بودم تا اینکه دیروز 12 هزار تومن آنلاین زدم و نسخه بلوری 9 گیگا بایتی اش را دانلود کردم. قبل از آن کلی فلسفه بافته بودم تا پرهام هم بنشیند باهم جدایی فرهادی را ببینیم که باز دستش درد نکند تا آخرش نشست و فقط گیر داده بود که دوربینش لرزش دارد و فیلمبردارش ناشی بوده و من کلی در اینترنت گشتم تا تکنیک دوربین روی دست را برایش پیدا کنم که نکردم و دنبال یک نمونه در هاردم می گشتم که فیلم 400 صد ضربه تروفو آمد و چیچک از پنچ دقیقه اولش خوشش آمد و میترا داشت در آشپزخانه کته می پخت و گفت این فیلم را از کجا پیدا کردی و نمی دانم از کجا رسیدیم به فیلم دزدهای خرده پای وودی آلن که صحنه مته کاری زیرزمینش آمد و آب فواره کرد و پرهام و چیچک کلی خندیدند و شام را که خوردیم یادشان رفت و رفتند فیلم مارولی دیدند و من قهرمان را بردم اتاق بالا ببینم که حیفم آمد و مسواک نزده خوابیدم و امروز که نصفش را دیدم از شخصیت رحیم خوشم آمد و تعلیقش که نکند محسن تنابنده که باجناق رحیم بود بداند که دوست دختر رحیم کیف را پیدا کرده و نه رحیم و همه قهرمانی که من و فرهادی و شیرازی ها از رحیم در ذهنشان ساخته بودند خراب شود و ضربدرش را زدم گفتم حیف است همه اش را یکجا ببینم و اصلا نقد کیلویی چند. خودتان بروید ببینید. + نوشته شده در یکشنبه سوم بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲۷ ب.ظ توسط امیرقاسم دباغ | داستانهای باغمیشه...
ادامه مطلبما را در سایت داستانهای باغمیشه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yadestano بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1400 ساعت: 15:17